تصویر هدر بخش پست‌ها

شِـکَـسـتـِ

شاید بتونم با نوشتن آروم بشم ،شاید؛فقط شاید

کاش

| Panis

کاش از اون بیلبیلکا داشتم که با انگشت عقب جلوشون میکنی و تنظیم میکنی کجای ویدیو برات پخش بشه،اینجوری میتونستم خیلی کارامو جبران بکنم...

شاید...

| Panis

شاید اون یکی دیگرو دوس داره

که نشد بهم بگه آره نتونست به روم بیاره

شاید تب عشق من زیادی بود

واسه اون یه حس عادی بود

که تونست تنهام بزاره....

-وایبش>>>

دیشب

| Panis

دیشب بعد مدت ها رفته بودیم پارک،برای پیاده روی یا شایدم عوض شدن حالو هوا هرچند من نمیخواستم برم...

داداشم اصرار به بازی داشت 

سرسره ها برام خیلی کوچولو شده بودن

چاهار تا پله اندازه یدونه پله بود برام

دیر فهمیدم چقدر زود گذشت دورانی که موهامو گوش خرگوشی میبستمو شلوارک صورتی قلب قلبی میپوشیدم ...

چقدر زود گذشت خندیدنام دنبال بازی کردنام...

آشپزی تو آشپزخونه خیالی...

من نمیخوام بزرگ بشم اینو جدی میگم....

نجاتم بده

| Panis

در آغوش بگیرم و نجاتم بده

قاتلی به دنبال من است که گاه به گاه در آینه
میبینمش. 
ـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ 
                                   داستان یوفسکی

شده؟

| Panis

شده دردی به دلت ریشه کند آب شوی؟
همه شب با غم‌دلتنگی خود خواب شوی؟
شده آیا که غمی ریشه به جانت بزند؟
گره در روح و روانت، به جهانت بزند
شده دلتنگ شوی غم به جهانت برسد؟
گره‌ات کور شود غم به روانت برسد؟
شده دلتنگ شوی چاره نیابی جز اشک؟
من به این چاره‌ی بیچاره دچارم هرشب

نامه ای برای

| Panis

- نامه‌ای برایِ‌ آیندگان.....
یك روز می آیی ك بویی از من 
و نسل من نیست ‌؛ 
اما این را بدان در نسل ما خنده جرم بود 
و خندیدن گناه ‌! 
برای ما شادی بد بود شادی کردن مسخره‌... 
مقصر خودمان بودیم ك برای حرف دیگران 
خیلی از لذت ها را تجربه نکردیم ‌؛ 
اما کلام ِ من ك دنیا را به پایان رساندم 
برایت این است ك ‌: 
تو بخند ‌! ته این دنیا بن بست است .‌
بن بستی ك ب تو میخندد ‌، ك زندگی 
نکردی و تمام شد...

انگار

| Panis

انگار شیرکاکائوم ول شده افتاده زمین.
انگار مغازه هر طمع چیپسی داره جز سرکه ای.
انگار بستنی نخوردم آب شده.
انگار انگشت کوچیکه پام خورده به مبل.
انگار آهنگام اشتباهی از گوشیم پاک شدن.
انگار رفیق صمیمیم دیگه منو نمیخواد.
انگار غروب جمعه ست
انگار همه چی سیاه سفیده.

هیچکَس

| Panis

-هیچکَس‌نِمیفَهمِه‌گِرِیِه‌کَردی!
-هیچکَس‌نِمیفَهمِه‌ناراحَتی!'
-هیچکَس‌نِمیفَهمِه‌داری‌دَرد‌میکِشی!'
-وَلی‌وَقتی‌اِشتِباه‌کُنی‌هَمِه‌میفهمن:)'

شبی

| Panis

ش‍‌ب‍‌ی ص‍‌دب‍‌ار بہ #خ‍‌ودت ق‍‌ول م‍‌ی‍‌دی ق‍‌وی ب‍‌اش‍‌ی ، روزی ص‍‌د و ی‍‌ک‌ #ب‍‌ار م‍‌ی‍‌ش‍‌ک‍‌ن‍‌ی‌
م‍‌غ‍‌زم ی‍‌ه چ‍‌ی‍‌ز م‍‌ی‍‌گ‍‌ه ؛ ق‍‌‍‌ل‍‌ب‍‌م ی‍‌ه چ‍‌ی‍‌ز دی‍‌گ‍‌ه ؛ 
اون‍‌ا م‍‌ی‍‌ج‍‌ن‍‌گ‍‌ن! م‍‌ن #نابود م‍‌ی‍‌ش‍‌م

روح و جانش

| Panis

روح و جانش خسته بود
نمیدانست تمام احساسی که در قلبش انبار کرده بود
را چطور بازگو کند
اما این را خوب‌ میدانست که با بهانه ای کوچک
بغض پنهان شده در گلویش میترکید و تمام شب  
بیصدا غرق میشد
کسی خبر نداشت چه بر او گذشت و چه دارد میگذرد
و چه بلایی به سرش آمده 
میدانست که همه چیز خوب نیست
این را با تمام ذرات تنش درک میکرد 
 

قاتل خودم

| Panis

#بَـد‌_دَهٔن‍_وَلـے‌_خؤش‍_قـَلب‍.   روزام.شیرینه.شبام.خودشیرین اشتباهات.دیروزم.خوشی.های.امروزم.رو.ازم.گرفت

#قاتِلِ خُدَم 

در دنیا

| Panis

در دنیا، دو نابینا است یکی تو،  که عاشق شدنم را نمی بینی یکی من، که به جز تو کسی را نمی بینم.  #جوزف_لنون ️ 

هرشو هرشو

| Panis

هرشو هرشو بی خواوی نایدمه ناو خماری

چویلد محکومم کی حبسم و ناو چهار دیواری

گن دردیه و قلبم هرشو خدام دراری

هرکه چویلد دیونی سر و کما دراری

شکانی بتی ولید سازیم اویش رمانی روانی